شعر در مورد صخره
شعر در مورد صخره
شعر در مورد صخره ,شعر درباره صخره,شعر صخره سنگ,شعر صخره و سنگ,شعر صخره دریا,شعر صخره و دریا,شعر صخره,شعر صخره و موج,شعر صخره الملتقى,شعر صخره اخوان ثالث,شعر درباره صخره,شعر نو صخره,شعر در مورد صخره,شعر صخره الروشه
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد صخره برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
شانه‌های تو …
همچو صخره‌های سخت و پر غرور
موج گیسوان من در این نشیب
سینه می‌کشد چو آبشار نور
شعر در مورد صخره
تصویر قشنگی ست
برخورد موج با صخره
در یک غروب زیبا
اما …
تا اسیر دریا نشوی
نمی فهمی چه جهنمی ست این زیبایی!
شعر درباره صخره
مثل کوه
که گذر می کند از ابر و مه انبوه
مثل آب
که گذر می کند از صخره و سنگ خزه پوش
مثل گل
که گذر می کند از پرده‌ی خاک
مثل چیزی که نمی دانم
من دلم می خواهد
بگذرم از تو
شعر صخره سنگ
گاهی صخره‌ها هم گریه می‌کنند
ندیده‌ای تو
هرگز هم نخواهی دید
اما صخره‌ها هم گاهی گریه می‌کنند
شعر صخره و سنگ
شیرین نیستی
ولی من
صخره های شب را
آنقدر می تراشم
تا خورشیدم طلوع کند
و تو
در آغوشم بخندی.
شعر صخره دریا
تو مثل لاله ی پیش از طلوع دامنه ها
که سر به صخره گذارد
غریبی و پاکی
ترا ز وحشت توفان به سینه می فشردم
عجب سعادت غمناکی
شعر صخره و دریا
می نویسم چنان زیبایی
که صخره ها سر راهت آب می شوند
تا با تو راهی دریا شوند
شعر صخره
با مرجان‌ها در عمق دریاها لرزیدیم
با کوسه ها خروارها تُن آب را باله زدیم
با امواج به ساحل‌ها کوبیدیم
دنیای سرخ و سیاه خزه‌ها را بر صخره‌ها روییدیم
شعر صخره و موج
بودی و دلم دلتنگت بود…
شاید دلتنگ صخره هایی باشم که باهم هموارشان می کردیم..
شاید دلتنگ کوچه های غربتی باشم
که با قدمهایمان کودکی هایمان را در آنجا لی لی کردیم..
شعر صخره الملتقى
صخره موسی گر از او چشمه روان گشت چو جو
جوی روان حکمت حق صخره و خارا دل من
عیسی مریم به فلک رفت و فروماند خرش
من به زمین ماندم و شد جانب بالا دل من
شعر صخره اخوان ثالث
زار گریند بر احوال دلش نرم دلان
که دلش سخت تر از صخره صما بینند
بگشای از دلش، ای موسی عهد، آب خضر
به عصایی که تو را در ید بیضا بینند
شعر درباره صخره
نه آفتاب و نه مهتاب نور بخشیدی
اگر مقیم بدندی چو صخره صما
فرات و دجله و جیحون چه تلخ بودندی
اگر مقیم بدندی به جای چون دریا
شعر نو صخره
بنال ای بلبل دستان ازیرا ناله مستان
میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد
بنه سر گر نمی گنجی که اندر چشمه سوزن
اگر رشته نمی گنجد از آن باشد که سر دارد
شعر در مورد صخره
از تو چرا نور نگیرم؟! که تو
تابش هر خانه و هر روزنی
از تو چرا زور نیابم؟! که تو
قوت هر صخره و هر آهنی
شعر صخره الروشه
ابر خوش لطف تو با جان و روان ما
در خاک اثر کرده در صخره و خارا هم
با تو پس از این عالم بی نقش بنی آدم
خوش خلوت جان باشد آمیزش جان ها هم
شعر در مورد صخره
بیشتر بخوانید :
